۱۵ شهریور ۱۳۸۶


تنگتر شدن حلقه های فشار علیه رژیم



گفتگوی رادیو ایرآوا با رضا شمس
11 شهریور 1386

آژانس بین المللی انرژی اتمی در آخرین گزارش خود در رابطه با پروژه های اتمی رژیم ایران، گویا امتیازاتی را به رژیم ایران داده است. ممکن است درباره این گزارش و این امتیازات کمی صحبت کنید؟


رضا شمس:
البته نمی شود گفت امتیاز دادن. چون آژانس بعد از مدتها که رابطه اش با رژیم ایران شکرآب شده بود، از حدود 3 تا 4 هفته پیش، دو، سه ملاقات با لاریجانی و یا کسانی که مسئول پرونده اتمی رژیم هستند، داشت. نهایتا هم به قول خودشان با یک "بنچ مارک" بیرون آمدند و آنهم یک توافقنامه ای بود که رژیم ایران در یک زمانبندیهای مشخص و معینی، سوالهایی که آژانس دارد را پاسخ می دهد. کل این توافقنامه و آنچه را که آژانس گام مثبت رژیم از آن یاد می کند یک چنین....
توافقنامه ای است که تقریبا هفته پیش گویا بین آژانس و رژیم ایران نهایتا قرار و مدارش را بستند و امضا کردند. منتها هیچ چیز جدیدی در آن نیست. همانطور که آمریکاییها هم گفته بودند - البته آنها با لحن دیگری گفته بودند، این مسخره است- یعنی به این شکل است که رژیم ایران آمده با آژانس موافقت کرده که سوالهایی که آژانس دارد و الآن چهار سال است که رژیم ایران از پاسخ به آن طفره رفته، بیاید و به این سوالها پاسخ بگوید. سوالهایی از قبیل اینکه مثلا فلز برلیومی که در ایران آثارش پیدا شده و فقط و فقط برای ساخت سلاح هسته ای است و مصرف نظامی دارد، چرا و به چه دلیل آنجاست؟ یا مثلا آثاری از پلوتونیوم 210 یا مثلا آثاری از اورانیوم بسیار غنی شده با درصد بالا، که حتی در تاسیسات دانشگاهی و تحقیقاتی رژیم در تهران پیدا شده و.... سوالهایی از این قبیل هستند که رژیم پذیرفته که مثلا بالفرض تا 15 سپتامبر، یکی دوتاش را جواب بدهد. سوالهای دیگری هم البته هست. همینطور دو هفته دو هفته مثلا یک چند سوال را جواب بدهد. که خوب همانطور که آمریکاییها هم گفته بودند این خیلی مسخره است و می شود گفت که تا آنجایی که تا به حال رفتار رژیم نشان داده طی این چهار سال، چیزی بیشتر از همان تاکتیک همیشگی رژیم برای خریدن وقت، نیست و شاید به این طریق انتظار دارند که مثلا قطعنامه چهارمی که قرار است در شورای امنیت تصویب شود، به تعویق اندازند، به عقب بیاندازند و یا حداقل از اجماع جهانی جلوگیری کنند. چون تا آنجاییکه مربوط به قطعنامه های شورای امنیت می شود، گزارشی که آژانس هم داده هیچ اشاره ای به اینکه رژیم ایران این قطعنامه ها را اجرا کرده یا نه، ندارد. فقط یک چیز آنچنانی که من توضیح دادم یک توافقنامه ای که رژیم بدین ترتیب، سوالها را جواب بدهد را از رژیم گرفتند. ولی هیچ چیزی را حل نمی کند چون خواست شورای امنیت سازمان ملل متحد از رژیم در واقع توقف غنی سازی اورانیوم، به شکلی که قابل تایید شدن باشد از طرف سازمان بین المللی انرژی اتمی و توقف پروژه آب سنگین اراک، به طور مشخص و یک سری مسائل جزئی تر دیگری است. خوب رژیم به هیج کدام از اینها عمل نکرده. می شود گفت که شاید این تاکتیکی هست که رژیم فکر کرده اگر این را انجام بده، حتی اگر قرار است قطعنامه تحریم دیگری هم بیرون بیاید، از اجماع جهانی بتواند جلوگیری کند با توجه به چنین تاکتیکهایی. ولی خوب محمد البرادعی هم حتی دیروز در مصاحبه اش گفته بود که این آخرین شانس رژیم ایران هست. و گویا تمام این مدتی هم که رژیم می تواند به سوالات پاسخ بدهد فقط دو ماه است. یعنی تا پایان ماه نوامبر فکر کنم. یا دو ماه یا سه ماه است که البرادعی گفته بود تا نوامبر که این آخرین شانس رژیم هست که به سوالات پاسخ بدهد.


در همین رابطه آژانس و رژیم، شما می گویید که رژیم بدنبال خرید وقت بیشتر است برای ادامه دادن پروژه های اتمی اش، مقامات رژیم اخیرا تهدید کردند که چنانچه شورای امنیت قطعنامه دیگری علیه رژیم صادر کند، دست از همکاری خودشان با کل این قضیه و کسانی که دست اندرکار هستند، خواهد کشید. این به چه معنی است؟ مگر رژیم در این چهار سال با کسی همکاری داشته؟!


رضا شمس:
رژیم ایران است دیگر. رژیم ایران هرجا که بتواند سعی می کند از طرف حسابهایش باج خواهی کند.


آیا در چهار سال گذشته رابطه رژیم با طرفهای مقابل، رابطه ای بر حسب همکاری بوده است؟ چون اصلا نه رنگی از همکاری دارد و نه بویی از همکاری.


رضا شمس:
رژیم هیچوقت به شکل جدی با آژانس همکاری نداشته و سخنگوی آمریکایی که خبرش را هم در بخش خبری رادیوتان خوانده شد، بهتر از همه جواب داده بود و آنهم این است که رژیم ایران چهار سال وقت داشته که بتواند به سوالات پاسخ بدهد. و الآن آمده و می گوید من طی یک زمان معینی می خواهم به این سوالات پاسخ بگویم. این هم مسخره است و هم هیچ اعتباری به آن نیست. اینها تاکتیکهایی هستند که رژیم اتخاذ می کند برای اینکه بتواند به نظر من از اجماع جهانی حداقل در قطعنامه بعدی جلوگیری بکند. با توجه به اینکه چین و روسیه کمی پایشان شل هست روی قطعنامه ها، رژیم می خواهد از این طریق وانمود کند که ببین ما داریم مثلا با آژانس همکاری می کنیم و دلیلی برای قطعنامه جدید وجود ندارد. ولی خوب تمام فضای مانوری که رژیم دارد، فقط چند ماه است. همانطور که البرادعی گفته بود. مسئله الآن صرفا سوالها هم نیست. اگر رژیم قبل از اینکه پرونده اش به شورای امنیت برود، توانسته بود مثلا به سوالات آژانس پاسخ بدهد و آژانس هم مطمئن شده بود که پروژه اتمی رژیم، صلح آمیز است و در یک گزارش انرا گنجانده بود، در واقع مسائل اتمی رژیم تا حدود زیادی حل می شد. ولی الآن مسئله این نیست که رژیم ایران به این سوالات پاسخ می گوید یا نمی گوید. یا حتی مسئله این نیست که حتی اگر البرادعی به آزانس اعلام بکند که مثلا ما موفق شده ایم برنامه های رژیم ایران را همه چک کنیم و به این نتیجه رسیده ایم که این برنامه ها صلح آمیزند. چیزی که تا بحال در تمامی گزارشاتشان گفته اند که ما در موضعی نیستیم که بتوانیم تایید کنیم که صلح آمیزند. حتی اگر این کار را هم انجام بدهد، چیزی که الآن قطعنامه جهانی شورای امنیت رویش هست و خواست جامعه جهانی و شورای امنیت سازمان ملل هست این است که رژیم باید غنی سازی اورانیوم و کار بر روی پروژه آب سنگین اراک را قطع کند. و هیچ کدام از اینها را رژیم انجام نداده. پس الآن دیگر مسئله از دست آژانس خارج است که حالا رژیم با آژانس همکاری بکند یا نکند. تا زمانیکه آن خواستهای معین و مشخصی که در قطعنامه های شورای امنیت گنجانده شده انجام ندهد این مسئله به قوت خد باقیست. تا بحال سه قطعنامه صادر شده است، اولین آنها به این شکل بود که به رژیم ضرب العجل دادند، دومین قطعنامه یک سری تحریمهای جزئی به رژیم وارد کردند و سومین آنها هم که 1747 بود که خیلی گسترده تر بود و الآن درصورتیکه قطعنامه ای تصویب بشود، یک قطعنامه فراگیرتری خواهد بود و تحریمهای بسیار گسترده تری را شامل رژیم خواهد کرد.


در رابطه با بحث تحریمها، دیروز خبری از روزنامه فرانسوی لوموند انتشار یافت به این مضمون که " دولت فرانسه، بدنبال تحریمهای خارج از چارچوب سازمان ملل علیه رژیم است". با توجه به اینکه فرانسه یکی از مشوقین اصلی سیاست استمالت و مماشات با رژیم بوده است، آیا اولا می تواند همچنین کاری بکند و این چرخش را تحمل کند؟ و شما این تمایل و چرخش را تا چه اندازه جدی می بینید؟


رضا شمس:
من فکر می کنم بعد از شیراک، وقتی که سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه شد، سیاست خارجی فرانسه بیشتر آمد زیر چتر آمریکا. به قول خودشان می خواهند مسائل فیمابینی که به خاطر جریان عراق و مخالفت شیراک با سیاستهای آمریکا، طی این چند ساله اخیر روابطشان را به سردی گرایانده بود الآن سارکوزی می خواهد این روابط را دوباره با آمریکا قبل از هر چیز، چفت و محکم کند و روابط خیلی بهتری داشته باشد. حالا انگیزه اش چه است، قطعا می شود گفت که مناقع سیاسی و اقتصادی است. می خواهد با در کنار آمریکا قرار گرفتن در واقع سهم بیشتری را از منافع اقتصاد جهانی، یا وزن بیشتری را برای فرانسه در صحنه جهانی تضمین کند. و بله من فکر می کنم که سارکوزی کلا سیاستهایش با شیراک فرق می کند و قطعا الآن موضوع تحریمهای خارج از قطعنامه های شورای امنیت در واقع در دستور کار آمریکاست. یعنی آمریکا الآن شدیدا درگیر این مسئله هست و با قرار دادن سپاه پاسداران در لیست تروریستی، می شود گفت که دست بازی پیدا می کند که بتواند تمامی رژیم را تحریم کامل کند. چون سپاه پاسداران، یعنی رژیم. سپاه الآن تنها یک بخش نظامی این رژیم که نیست که. در پروژه هایی از قبیل متروی تهران و پروژه های نظامی و غیر نظامی و کارخانه ها و نفت و...... و می شود گفت تمام اقتصاد در دستشان است. وقتی که سپاه شامل لیست تروریستی بشود یعنی مثل این می ماند که کل روابط اقتصادی با رژیم می تواند مورد تحریم آمریکا قرار بگیرد. فرانسه الآن آمده این چراغ سبز را به بوش ( آمریکا) می دهد که قصد همراهی دارد با این جریان آمریکا. و من فکر می کنم جدی است. یعنی دیگر بعد از قطعنامه های شورای امنیت، سیاست مماشات، منافع کلانی برای طرف حسابهای خارجی رژیم ندارد. بلکه می تواند به ضرر تبدیل شود. چون یک رژیم یاغی است که اسناد بین المللی بر علیه اش تصویب شده که شورای امنیت، علیه این رژیم قطعنامه داده و رژیم همچنان یاغی گیری می کند. خوب هر کس که خیلی نزدیک بشود به رژیم از آنطرف بهای ایزوله شدن خودش را باید بپردازد. من فکر می کنم الآن شرایط به شکل عمومی این شکلی است. فرانسه خوب البته جدای از اینکه الآن نمی تواند همچون گذشته از رژیم استمالت کند، با تغییر و تحولاتی که در صحنه قدرت سیاسی اش از جمله ریاست جمهوری انجام شده، به نظر می رسد که خیلی خواهان نزدیکی با آمریکا هست تا گذشته که خودشان را از سیاستهای آمریکا منزوی می کردند.


حتما که رابطه ای بین منزوی شدن رژیم و تشدید موج اعدامها و سرکوب در داخل کشور وجود دارد. این رابطه را چگونه می شود توضیح داد؟


رضا شمس:
ببینید رژیم تا بحال قدرت خودش را با سرکوب حفظ کرده. یعنی بر جامعه ای که رویش سوار است با سرکوب محض و با شمشیر حکومت کرده است. خوب هر جا که رژیم تحت فشار قرار بگیرد، مخصوصا وقتی که تحت فشار خارجی قرار می گیرد و منزوی می شود، انعکاسش در داخل ایران این است که مخالفین رژیم، شجاعتر می شوند، انگیزه بیشتری پیدا می کنند و مردم فعالتر می شوند و دیدیم که در این یک سال اخیر، چقدر اعتراضات کارگری، دانشجویی، و حتی عمومی، مثلا شورشی که در رابطه با سهمیه بندی بنزین بوجود آمد بوجود آمد. رابطه بین فشار خارجی و فعالیتهای داخلی خیلی مشخص است. یعنی هر چه فشار خارجی بالاتر برود به همان تناسب، مخالفین رژیم در داخل کشور قدرتمندتر و شجاعتر می شوند و بیشتر به رژیم فشار می آورند. خوب رژیم که سرکوب را همیشه می کند. ولی الآن به خاطر اینکه این فشار ها موجودیش را به خطر انداخته یک موج کشتار وحشتناک را راه انداخته. رژیم از روز اول قدرتگیری اش، طی این سالها کشتن را بعنوان یک راه حل مهار جامعه برای خودش انتخاب کرده و راه حل دیگری هم ندارد. یعنی برای اینکه جامعه را مرعوب کند می آید و یک عده را قتل عام می کند. این قتلها بعضیهایش بدشانسی هم هست. مثلا سه نفر را در ساوه با بدشانسی اعدام می کنند، در صورتیکه اهل محل گفتند که اینها اصلا هیچ پرونده ای ندارند. خود مقامات رژیم و در روزنامه ها هم نوشتند که اصلا این سه نفر که بعنوان اشرار در خیابان دار می زنند و فامیل هم هستند، اصلا پرونده ندارند. و هیچوقت هیچ مشکلی را با پلیس و هیچ کس نداشته اند. منظورم این است که رژیم وقتی که بخواهد فضای وحشت و ترور و ارعاب در جامعه بوجود بیاورد، به ناگهان قرعه فال می افتد به نام چند آدم بی گناه، و برایش مهم نیست که چه کسی را میکشد. منظورم این است که رژیم از کشتن، بعنوان یک حربه ی سیاسی و برای مهار جامعه استفاده می کند.


و برایش هم مهم نیست که چه کسی این وسط کشته می شود.


رضا شمس:
دقیقا. برایش مهم نیست که چه کسانی را اعدام می کند. مهم این است که مثلا الآن که جامعه در حالت التهاب بیشتری هست و فشار خارجی هم سنگینتر هست، بیاید و در واقع آن انگیزه هایی که در جامعه شدیدتر شده و شجاعتی که در حال رشد است، اینها را یک جوری در هم بشکند و جامعه را دچار وحشت و ترور کند و از این طریق کنترل جامعه را حفظ کند و مهار جامعه از دستش در نرود. یعنی کشتن برایش، یک ابزار حفظ قدرت سیاسی است از اول هم همینطوز بوده.




متنی که از نظرتان گذشت، پیاده شده گفتگوی رادیو ایرآوا با رضا شمس در روز 11 شهریور 86 = 2 سپتامبر 2007 بود که به شکل زنده از رادیو پخش گردید.



رادیو ایرآوا هر یکشنبه از ساعت 3 تا 4 پس از نیمروز بوقت شرق آمریکا و کانادا از این سایت قابل شنیدن می باشد: www.chuo.fm
وبلاگ ایرآوا: http://irava1995.blogfa.com/