نجات
دریاچه ارومیه
دریچه
سدها را باز کنید، مانع توفان نمک شوید!
مصاحبه رادیو ایرآوا با دکتر کریم قصیم ,
مسئول کمیسیون محیط زیست شورای ملی مقاومت، اول مرداد 1391
س- حدود دو
هفته پيش براي اولين بار توفان نمك از بستردرياچه اروميه برخاست و شهراروميه و
بعضي شهرهاي ديگر استان آذربايجان را فراگرفت. بلافاصله كميسيون محيط زيست شوراي
ملي مقاومت در باره اين توفان نمك و خطرات تشديد و تكرار آن اطلاعيه اي منتشركرد.
شما قبلاً هم دربرنامه هاي تلويزيوني به اين خطر توجه داده بوديد. اما از جانب
رژيم و مقامات مسئول استانی نسبت به اين پديده خطرناك موضعگيري متناسبي نديديم.
برعكس، نسبت به ابعاد و عواقب فاجعه اي كه دارد پيش مي آید، حساسيتی ديده نمي شود. چرا؟

س- چرا درياچه
اروميه رو به خشك شدن گذاشت ؟ و اين پروسه مخّرب از كي شروع شد و چرا ادامه يافت و
به اینجا رسید؟
ج- این فاجعه بتدریج طی پانزده شانزده
سال اخیر بارز شده. شروع آن به زمانی برمی گردد که عواقب سدسازیهای بی حساب و کتاب
دوره رفسنجانی رفته رفته بارز شد، یعنی زمان خاتمی. البته تا آنموقع کارشناسان و
اساتید دلسوز محیط زیستی ایران هشدارها و انتقادات مستدل و منطقی داده بودند که
این نوع سدسازیها منسوخ شده، در جهان علم و دانش محیط زیست اساسا سدسازی به اين
صورت دهها سالست كه معمول نيست، از روشهای دیگر جمع آوري آبها و بهره وری و آبياري
استفاده می شود كه اتلافي نداشته باشد و صرفه جويي شود. اصولا کارهایی که با جابه
جا کردن عظیم خاکها و محیط زیست همراه باشد از نظر علمی منسوخ شده. ولی
خوب اینها این کار را کردند و به اين جا كشيده ست.
باید دانست که حوزه آبخیز دریاچه ارومیه،
شامل سرزمین بسیار پهناور و حاصلخیزی می شود كه حدود پنجاه و دوهزار کیلومتر مربع
وسعت دارد. در این حوزه وسیع شمار زیادی رودخانه و مسیل وجود دارد. هم رودخانه
هايي که تمام سال آب دارند و هم رودهای فصلی. تعداد زیادی مسیل منتهی به دریاچه
وجود دارد که آب بارشها و سیلاب ها را می گیرند و به طرف دریاچه می بردند. در
منطقه شرقی حوزه آب خیز دریاچه ارومیه شانزده رودخانه وجود دارد. ولی رودخانه های
پر آبی که به دریاچه می ریختند یعنی زرینه رود، سیمینه رود، مهابادچای و...اینها
همگی در حوزه جنوبی آبریز دریاچه است. در آبریز غربی چهار رودخانه و چند ین رود
کوچک وجود دارند. زمان رفسنجانی آمدند روی این رودها، بدون ارزیابی زیست محیطی،
بدون مراعات عواقب اکولوژیک مربوطه سد زدند و آبیاری مدرن هم نبود و نيست. سیستمها
عوض نشد، آبیاری فشاری، یا قطره ای، سیستمهای حداکثر صرفه جویی و کشاورزی
بیولوژیک، اینها اصلا باب نبوده است. با همان سیستمهای قدیمی، حجم بسیار عظیمی آب
را جمع آوری کردند، و حق آبه دریاچه ارومیه را هم ندادند. تا آنجایی که اطلاعات
منتشره از طرف شرکت معروف به «مدیریت منابع آب ايران » روی سايتها گذاشته، حدود چهل سد در
حال حاضردر آن منطقه کار می کند. دوازده سد دیگر هم در دست ساختمان است و تعداد چهل
سد دیگر هم برنامه ریزی شده. روی تمام پانزده رودخانه دایمی منجر به دریاچه ارومیه
و هفت رودخانه فصلی که معمولا در زمستان و بهار آب دارند، بعلاوه روي بیشتر از سی مسیل متصل به دریاچه
ارومیه، روی همه اینها سد پشت سد بسته
شده.
گفته می شود فقط در مسیر برخی از این
آبراهها و رودخانه هايي که پرآب هستند، بیشتر از بیست سد زده اند.
یک مشکل دیگر حفر چاههاي عميق و نيمه
عميق با مجوز يا بي مجوز مي باشد. دهها هزار چاه در اين منطقه زده شده كه آبهای زيرزميني متصل به
درياچه را بالا مي كشند و با آن اتلاف شديد مصرف مي كنند. معلوم نیست با اتکاء به
چه قواعدی این کارها انجام شده.
گفته مي شود در اين سیستم آبیاری قدیمی و
بسیار پر اسراف فقط بیست تا سی درصد کارآمدی و بهروه وري مؤثر وجود دارد. بنابراين
بخش مهمي از آن حجم عظیم آب که 15 سالست از دریاچه ارومیه دریغ شده بكلي هرز و
تبخير و اتلاف مي شود. اگر دولت روي سيستم آبياري مدرن سرمايه گذاري كرده بود اين
آبها مي توانست به درياچه بريزد. کارشناسان دلسوز به موقع هشدار داده بودند. وقتي
جریانهای ورودی آب سطحی و زیرزمینی آب شدیدا کاهش پیدا کند، بعضا بلكل قطع
شود، ولي همزمان تبخیر آب دریاچه کماکان ادامه يابد، خوب واضح است که درياچه خشک مي شود و به سبب
نمكي بودن محيط درياچه، غلظت نمك بالا مي رود و سرانجام شوره زارباقي مي ماند. هم اكنون، دوسوم جنوبي
درياچه شوره زارشده.
فعالان محیط زیست به موقع به کارگزاران و
ادارات مربوطه مراجعه کرده بودند. همه بی فایده. بعد در محل جمع شدند، به دفعات
اعتراض کردند. پارسال یک تظاهرات عظیم مردم ارومیه و بعد هم در شهرهای
دیگرآذربايجان انجام گرفت. واكنش رژيم يك برخورد امنیتی بود، با دستگیری شمار
كثيري و زندان. این وضعیت اکنون هم ادامه دارد، بعلاوه حرّافیهای جدید كارگزاران
رژيم.
س- تصویر
وحشتناکی را برایمان ترسیم کردید.
ج- زبان من از بيان واقعيتها قاصر است.
درجه وخامت وضعيت بیش از این وحشتناک است.
س- ولي آقاي
قصيم، رژيم بارها اعلام كرده خشكسالي موجب اصلي
اين وضع بوده نه زدن سدها و ديگر عوامل. نظر شما دراين مورد چيست ؟

س- البته هموطنان
در جریان هستند که دریاچه های دیگر ایران از قبیل دریاچه مهارلو در استان فارس هم
در حال خشک شدن هستند. این را موکول می کنیم به مبحث دیگری. مي پرسيم خشک شدن
دریاچه ارومیه چه تاثیراتی بر زندگی شهروندان این مناطق دارد؟ یعنی آیا ما تنها از
نابودی چند نوع پرنده و ماهی و گیاه صحبت می کنیم یا اینکه جان مردم این منطقه هم
در معرض خطر است؟

از گردشگری، از شکار پرندگان، پرورش و
صید ماهی در مصّب رودهای آب شیرین که وارد دریاچه می شدند، تا پرورش و فروش
آرتیما، که یک جاندار بسيار كمياب و سخت پوست دریاچه ارومیه بوده - و الآن
تكثير آن وضعیت بحرانی پيدا كرده - تا صنایع بومی که از نی تالاب ها استفاده می
کنند. وضعیت اقلیمی و آب و هوایی کل منطقه هم به خطر افتاده.
ببینید، بر حسب گزارشاتی که
خودشان اعلام کرده اند،
شوره زار شدن دریاچه تا الآن بین 60 تا 80 درصد پیشرفت
کرده. این وضعیت هزار و یک خسارت به بار آورده، هستي میلیونها انسان را
تحت تأثير قرار داده. اگر چرخشی دراين پروسه پيش نيايد، وضع مي تواند
وخيمتر از اين هم بشود. تا همين حالا، شماري از روستاهای حاشیه
شوره زارها از سکنه خالی شده اند. با وقوع توفان نمك وضعيت مهيبي ايجاد شد. از
نشستن غبار نمکي روی زمینهای زراعی و باغات گرفته تا مریض شدن انبوه کودکان و
افراد مسن. وقتی زمینهای زراعی، باغات و شهر و روستا را غبار نمک بگیرد، مصيبت عظيم و
ناشناخته اي پيدا مي شود. زمین زراعي رفته رفته از حاصلخیزی می افتد. باغات از بین
می روند. انواع و اقسام بیماریهای مهلک، به علت مسمومیتهای ناشي
از ذرات سمّي كف خشك شده و غبارهاي آلوده آن مردم این مناطق را تهديد مي كند. باد
كه می وزد، آين آلودگيهاي خشك شده بصورت غبار بر می خیزند و همراه نمك به محيط
مسكوني و كشاورزي و باغات و.... خلاصه به روستاها و شهرها و منتقل می شوند. انسان
و حیوان و گیاه، درمعرض انواع آلودگيها، مسموميتها و ابتلا به
سرطان قرارمي گيرند. همین حالا کسانی به غلط علناً از لزوم کوچ مردم شهر ارومیه
صحبت می کنند، که به نظر من اصلا نباید حرف این را هم زد. مگر کوچ دادن ساكنان یک
شهر يك كارساده و پیش پا افتاده است؟ مگر می شود گفت کل مردم این شهر بروند جای
دیگری؟ این حرفها از طرف کسانی گفته می شود که با مسائل و مشکلات نمی خواهند
بجنگند، در واقع دارند به گوش مردم آيه یأس می خوانند. اوضاع چند سالی است که
بسیار بسیار دراماتیک و خطرناك شده. توفان نمک آغاز یک مرحله بسیار وخیم در این
منطقه است. خشک شدن دریاچه ارومیه پایان بحران نیست، آغاز زنجیره ای از بحرانهای
بسیار سنگین اقتصادی- اجتماعی و اقلیمی است. برخی از کارشناسان مردم
دوست و صاحب صلاحيّت، - و من، برغم
احترام زيادي كه برایشان قایلم، بدلیل قابل فهم نمي خواهم نام ببرم - اين اساتيد
می گویند توفانهای نمک اگر ادامه پیدا کنند حتی تا دشت قزوین و حتی تهران، يعني یک جمعیت 20
میلیونی را تحت تاثیر مخرّب خود قرار خواهد داد. ابعاد فاجعه می تواند خیلی
مهیب و مخوف بشود. برای همین است که به تکرار عرض می کنم دریاچه ارومیه نباید
بمیرد.
س- رژيم هم
حداقل ناگزير بوده است در ملاء عام موضعي داشته باشد. لطفاً كوتاه هم كه شده
بگوييد رژيم تاكنون چه طرحهايي را براي مبارزه با اين وضع عنوان كرده و نظرشما
نسبت به آنها چيست؟

بنابر این برغم 15 سال حرف و نسخه پیچی،
حتی یک قدم درمانی برنداشته اند. برعکس طی این مدت وضع دائما بدتر شده. هر سال
بدتر از پارسال. این دیگر قابل انکار نیست. فقط کافی است انسان عکسهای ماهواره ای
را کنار هم بگذارد و ببیند که پروسه به چه ترتیب دارد پیش می رود. ماههاست که رژیم
هر از گاهی است طرحهای عجیب و غریب دیگری را هم آنتنی کرده. من نقل قول می کنم
شاید ساده تر باشد:
- فردا نیوز 9 خرداد 1391:
- ”بدستور جمهور یک اقدام
مهم این است که باید آب را از رودخانه ارس به دریاچه ارومیه منتقل کرد".
- محمدی زاده، رئیس سازمان
حفاظت محیط زیست می گوید: "بارور کردن ابرها از برنامه های دولت در سال جاری
است".
- ...
از این حرفها زیاد
گفته شده و مي شود. توجه داشته باشيد كه منطقه دریاچه ارومیه بیشتر از 1200 متر از
سطح دریاهای آزاد بالاتر است. من نمی دانم چگونه و با چه هزینه سنگيني و با چه
امکانات اجرایی مي خواهند آب ارس يا درياچه خزر را به درياچه اروميه بكشند؟ در این
سه سال اخیر نتوانستند چنین طرحي را، كه قبلاً هم در آن برنامه يادشده عنوان كرده بودند، به اجرا گذارند.
آخر چرا حق آبه خود دریاچه ارومیه را به دریاچه نمی دهند؟ یا مثلا از طرح بارور
کردن ابرها و ایجاد بارشهای مصنوعی صحبت می کنند. خوب اولا این طرحها بسيار بسيارگران
هستند. وانگهي این کار را در ابعاد کوچک انجام داده اند و اصلا نتیجه ملموسی
نداشته. یک مقدار آبی که با هزینه سنگین حاصل شد، براي شوره زارها مثل قطره
ای روی آهن داغ بود. بنابراين اين طرح هم گران است و هم بی فایده. یعنی اتلاف
سرمایه است.
به نظر من تکرار این
حرفها چیزی نیست جز شیره مالیدن سر مردم و اتلاف وقت و اینکه نشان دهند دارند کاري
مي كنند. اينها مانند همان دروغهایی است که زمان خاتمی درباره جامعه مدنی گفتند و
همزمان آن قتلهاي زنجيره اي و سرکوبها انجام شد. اساتيدي كه وردست ولایت فقیه
نبوده اند، کارشناسان و دانشمندان محیط زیستی دلسوز ایرانی، بارها گفته اند
که این طرحها همگی پوچ و بی نتیجه و بی فایده بوده و هستند. من هم روی همان حرف
این اساتید دلسوز که سالیان دراز برای محیط زیست ایران زحمت كشيده اند، روی همان مواضع
می ایستم و عرض می کنم که تامین بلافاصله حقابه دریاچه ارومیه و مدرنیزه کردن سریع
سیستم آبیاری که از اتلاف آب جلوگیری شود، برنامه ایست که در مقام مقايسه با خرج
اندك در دسترس است، و بسیار نتیجه بخش خواهد بود.

ج- با عرض معذرت، ابدا نباید این
حرف را جایی گفت و قطعا وقت بازیافت دریاچه ارومیه وجود دارد. به هر اندازه که
حقابه های دریاچه که طبق قوانین خودشان - من که نه رژیم را قبول دارم و نه قوانین
آن را- اما واقعیت این است که این را خود دستگاه و مراجع استانی و حتی در همان
طرحی که عرض کردم در سال 88، ذکر کرده اند که 20 درصد از ذخایر آب پشت
سدها را بایستی جاری کنند و حق آبه دریاچه ارومیه است. ولی تا حالا به قول یکی از
نمایندگان خودشان حتی یک آفتابه از پشت سدها را هم به دریاچه ارومیه آزاد نکرده
اند. بنابر این اینها پا روی هر قاعده و هر میزان و معیار محیط زیستی گذاشتند و پا
روی قواعد و مصوبات خودشان هم گذاشته اند، بخاطر همان لاپوشی و حفظ منافع صدها
میلیارد دلاری که دائما در خفا و پشت پرده با صاحبان سرمایه در حاشیه سدها رد و
بدل کرده اند.

رژیم بدلایل سیاسی و سوداگری که عرض کردم
از بیان و اجرای این راه حل ساده و در دسترس که هزینه ای هم ندارد طفره می رود.
ولی کارشناسان دلسوز باز هم پافشاری می کنند، باز هم همین راه حلهای ساده، طبیعی و
منطقه ای را اولویت می دهند. و اصرار دارند که كارگزاران رژيم از اين دروغ و دغل
که گویا ذخایر پشت سدها کفاف حق آبه 20 درصد را نمی دهد، بردارند. ارقام دقیق
ذخایر بسیار بسیار بالاتر و چندین برابر حجم لازم مي باشد. اگر کل دریاچه ارومیه
خشک شود، همه کسانی که در حاشیه سدها هم هستند قیمت توفانهای نمکی را خواهند
پرداخت. طبیعت معمولا جواب سختي به عدم رسیدگی محیط زیستی می دهد. منتها آنموقع یک
فاجعه سهمگینی، که درواقع دامن ضعیف ترین توده های مردم را بیشتر می گیرد، چون
میلیاردرها و میلیونرها که به جای دیگری می روند ولی مردمي که محیط زيست و زمین و
روستا و شهر خود دلبسته و وابسته اند، آنها بیشترین خسارات را
خواهند ديد. در دنیای اکولوژی و محیط زیست یک اصلی وجود دارد که به درستی مي گويد
خسارت هر ضایعه را باید کسی عهده دار شود که مولد و موجب آن ضایعه است. ... دراین مورد
بخصوص که در واقع تبدیل دریاچه بسیار زیبای ارومیه، این نگین منطقه شمال غربی
ایران به یک شوره زار است، البته دولت و سوداگران و پولسازان حاشیه سد موجبات
این وضعیت را فراهم کرده اند. بنابر این خودشان باید عهده دار مخارجی شوند که این
ضایعات بوجود آورده است. تغییر سیستم آبیاری کشاورزی منطقه و تامین حق آبه درياچه، اينها طرحهایی
است با هزينه هاي مفيد و كمتر، امکان پذیرند. و بایستی قاطع و بدون برو
برگرد این سیستمها مدرنیزه شوند و این دریچه ها هم باز شوند. در واقع در این
سالیان دراز اسراف و اتلاف وحشتناک آب وضعیت را به اینجا کشانده و این وضع باید
پایان یابد.

- به امید سرنگونی رژیم ملاها و آبادی سرزمین مادری
- نکته ای
گه گفتید صد در صد راه حل اصلی، سرنگونی رژیم، ابتدای هرگونه راه حل مردمی و علمی
است که در انتظار مردم و ملک ایران است.
مصاحبه شنیداری رادیو ایرآوا با دکتر قصیم را از این
لینک دریافت کنید: